این جهان، دقت کن که تاکید میکنم این جهان که توش زندگی میکنیم، اگه "محدودیت" نداشت، سنگ رو سنگش بند نمیشد... این جهان، جهان "محدودیت" و "کمیت"ه.کسی ازم نخواد توضیح بدم که حقیقتش اصلا حال و حوصله ش رو ندارم؛هم مثنوی هفتاد من کاغذ میشه و هم اگه بخوام دلیل بیارم، باید خاطرات 100شبی که با چندتا از دوستام نشستیم و از همه چی حرف زدیم رو کاملا مرور کنم.چون راحت به یاد میارم، اما مرور کردنش سخته. خاطره، کار آدمو میسازه.هرکی نتونه ازش بیاد بیرون، کارش تمومه.
این که از محدودیت لذت میبری، یعنی دنیات برات ملموسه. یعنی دنیای خودت رو داری. این هم خیلی مهمه و هم خوبه.
این نظر منه....با یگ دنیا تواضع
دوست جدیدم مجید پست هایی که براش کامنت گذاشتید رو انقدر جالب انتخاب کردید که من مجبور شدم اول خودشونو بخونم و بعد نظرتون رو !! ممنونم از دقتتون و "حال و حوصله نداشتنتون" رو هم در مورد این مسئله درک می کنم؛ می بینید که خودم هم در دو جمله خلاصه ش کردم!
دوست جدیدم سپیده
ممنونم که "حال و حوصله نداشتن" را خوب درک کردی. آخه بعضی ها با این که میشنوند، باز هم توضیح میخواند.
نمیدانن که بابا اگر وقتش برسد و موقعش باشد، همان آدم خودش توضیح را میداد یا می دهد.
.
در ضمن، سر فرصت، بقیه مطالب آرشیوتان را میخوانم... به وقتش می ارزد. کارتان درست است
یک پستى اتفاقاً همین آخرى ها باید نوشته باشم ،درباره اینکه آدم ها از کجا شروع میشوند که در نگاه من ارتباط نزدیکى با نوعى از بى حوصلگى ها دارد!
در ضمن؛ شما لطف دارید... بسیااار...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
:-*
محدودیتها برای من یکی اگه لذتی آورد، خشم اونایی رو که از محدود کردن لذت میبرن رو برانگیخت.
نگاه من اینجا
از محدودیت هایی حرف می زند که انسان را قانع می کند
و لذت بردن را ممکن!
دقیقا ...
باهات موافقم سپیده جان
محدودیت ها شعور ندارند...
خوبند :)
این جهان، دقت کن که تاکید میکنم این جهان که توش زندگی میکنیم، اگه "محدودیت" نداشت، سنگ رو سنگش بند نمیشد... این جهان، جهان "محدودیت" و "کمیت"ه.کسی ازم نخواد توضیح بدم که حقیقتش اصلا حال و حوصله ش رو ندارم؛هم مثنوی هفتاد من کاغذ میشه و هم اگه بخوام دلیل بیارم، باید خاطرات 100شبی که با چندتا از دوستام نشستیم و از همه چی حرف زدیم رو کاملا مرور کنم.چون راحت به یاد میارم، اما مرور کردنش سخته. خاطره، کار آدمو میسازه.هرکی نتونه ازش بیاد بیرون، کارش تمومه.
این که از محدودیت لذت میبری، یعنی دنیات برات ملموسه. یعنی دنیای خودت رو داری. این هم خیلی مهمه و هم خوبه.
این نظر منه....با یگ دنیا تواضع
دوست جدیدم مجید

پست هایی که براش کامنت گذاشتید رو انقدر جالب انتخاب کردید که من مجبور شدم اول خودشونو بخونم و بعد نظرتون رو !!
ممنونم از دقتتون و "حال و حوصله نداشتنتون" رو هم در مورد این مسئله درک می کنم؛ می بینید که خودم هم در دو جمله خلاصه ش کردم!
دوست جدیدم سپیده
ممنونم که "حال و حوصله نداشتن" را خوب درک کردی. آخه بعضی ها با این که میشنوند، باز هم توضیح میخواند.
نمیدانن که بابا اگر وقتش برسد و موقعش باشد، همان آدم خودش توضیح را میداد یا می دهد.
.
در ضمن، سر فرصت، بقیه مطالب آرشیوتان را میخوانم... به وقتش می ارزد. کارتان درست است
یک پستى اتفاقاً همین آخرى ها باید نوشته باشم ،درباره اینکه آدم ها از کجا شروع میشوند که در نگاه من ارتباط نزدیکى با نوعى از بى حوصلگى ها دارد!
در ضمن؛ شما لطف دارید... بسیااار...