نقاشی ها دارند قد می کشند.
شما ندیده ایدشان! آن ها را برای یک کتاب کشیدم. برای کتاب شادی. :) حالا امروز صبح خبرهای قشنگی رسیده. به بهار می مانند. :) نشر مدرسه دوستمان داشته است!
تبریک ویژه به شادی که یک روز به جای نشستن و دنبال کار مطلوب فقط گشتن؛ بلند شد و متعهد شد کار مطلوبش را "بسازد"! و کی شکستی می تواند در کار باشد آنجا که تو "شکست" را تعریف نکرده باشی!
این از آن نقاشی ها نیست. :)
سپاس از تو بخاطر اعتمادت و اینهمه مهربانی ات. و تبریک بابت دستهای سازنده ات. ضمنا این کتاب، کتاب ماست!
کتاب ما ... کتاب ما ... کتاب ما ...
چه عالی عزیزم. چه خوب
سلام.به به وبلاگ!
سلام...
به به قدمتان روی چشم...
تبریک!! تبریک
ایشالله نقش هاتون قد بکشن و ما در آینده ببینیم شون
+ همچنان با قدرت قلم رو روی کاغذ جلو ببرید :)
سپاس فراوان ...
خودم هم امیدوارم .:)
معذرت می خوام. فک کنم تو کامنت قبل یام رفت اسمم رو بنویسم.
عذر می خوام
این همه عذرخواهی نمی خواهد آقا ... :)