به اینجا عادت نکرده ام،
اما خوبم.
:)
خیلی برایم جالب است که من این همه عاشق ویرانی ام! نه ویرانی ممتد ها! ویرانی یکباره ی یک چیزی... یک چیزی...
هر چیزی...
که سخت و استوار است!
من
دختر احسساتی سخت اسفند
عاشق خراب کردن همه چیزم!
چون روی زمین، هیچ چیز در بهترین حالتش نیست!
چون همه چیز می تواند بهتر باشد!
چون
من
عاشقِ
همه ی چیزهای بهترم!
:)
:-*
منم عاشق توام
:)
چه خوب!
بهتر که باشی , خوبه دیگه!!
:)
آخه همیشه بازم میشه بهتر بود!
سلام عزیزم هر کجا باشی من در گوشه ایی از اطاق آبیت جای خواهم گرفت بلاگفا بهتر بود تا اپ میشدی متوجه میشدم اما اینجا هم مرتب سر میزنم موفق باشی عزیزم
سپاس و بوسه :)
تضادهای درونییت برام جالبه!؟
و برای خودم کمی ترسناک! :)
من هم هنوز
به عادت های تو عادت نکرده ام..............
هیچوقت عادت نمی کنی!
:)
سلام دوست من ....خیلی خوشم اومد از نوشته ی قشنگت....ممنون از زیبا نویسیت....
تا بعد...
سلام
و سپاس
تا بعد...
من
بدون اینکه اسباب و اثاثیه ام را جمع کنم
لباس هایم را بردارم
و حتی اسمم را
آمده ام اینجا
اسمم شده است باران
رنگ خانه ام شده است "سبز"
آرام است...
خلوت است
عادت نکرده ام اما سختم نیست
تو هم
کم کم
آرام آرام
عادت میکنی
سلام باران
به اتاقم خوش آمدی
به خانه ات سر زدم اما نمی شد کامنت بگذارم نمی دانم چرا!
اتفاقاً همین امروز در مسیر آمدنم سر کار داشتم فکر می کردم که عادت خیلی چیز خوبیست...
انسان به عادت کردن نیاز دارد باران! نیاز!
آره منم معتقدم همه چی باید خراب شه بعضیوقتا. همه چی نابود شه و بعد صبح شه. یه صبح که همه چیزت نابود شده دیشبش/ حالا یه صبحه دیگه س و باید زنده بمونی!
بعله
هر روز یه صبحه ...
عشق مخصوص
با نان اضافه و نوشابه.................
:)
یه دفعه خراب کردن ادم رو از نظر زمانی هم جلو می اندازه :)
این هم نگاه زیباییست آقای آذری عزیز...
یعنی نوشته من انقدر سینمایی بود؟
اون پولک ها!
شاید باید این فیلم پولانسکی رو ببینین
فقط تصویری که تو ذهنم اومد اون بود!