اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

ولنتاین





1- می دانید؛

عشق سخت است!

زخم می کند ... 

برای همین است که باید جشن گرفت ؛ ماندن را! هر روز ...


2- همیشه یک قدم مانده به "دوستت دارم"

ترسیده ام!

مکث کرده ام!

حرف یک روز و یک جمله  نیست که ؛

"دوستت دارم"  را باید بی زمان زندگی کرد...

آزاد

مثل ؛

هیچ کس مجبور نیست ...

در بند

مثل ؛

تا همیشه ولی ...



3- به آن رفته های همیشگی تاریخ عشق بگو

بی زمانی

مرد می خواهد!




گرد از روی روابط برداریم...



خانواده چهار نفره ما از بی کلامی رنج می برد ...

پدر و مادر" مکالمه داشتن"  را نه تنها بلد نیستند که لازم هم نمی دانند!

به تاریخچه ی زندگی تک تک مان، زخم های زیادی هست که همین بی کلامی ها عمیقترش کرده. 

این روزها فکر می کنم شاید کسی که باید آستینی برای گردگیری این خانه بالا بزند،‌خود من باشم! 

هان؟